
با 50 درصد vVO2 max و 60 × 6 ثانيه در vVO2 max)؛ بنابراين، به نظر ميرسد كه اجراي تمرينهاي تناوبي با شدت vVO2 max ، بهبود اجراي استقامتي و VO2 max را به حداكثر ميرساند و موجب افزايش معنادار در دانسيتهي ميتوكندريايي ميشود. همچنين اين نوع تمرينها محركي براي برداشت و حذف لاكتات هستند. استفاده از ريكاوري فعال در بين وهلههاي تناوبي، نه تنها سبب ميشود كه فرد در VO2 max نگه داشته شود، بلكه محركي براي برداشت لاكتات و حفظ سطوح لاكتات در سطح يكنواخت نيز به حساب ميآيد. به هر حال، با توجه به ميزان مصرف اكسيژن و سطح لاكتات، به نظر ميرسد كه اين نوع تمرينها بتوانند سبب بهبود RE و VO2 max در دوندگان پايينتر از نخبه شوند؛ ولي بعيد است كه تأثير قابل توجهي بر افزايش VO2 max دوندگان نخبه داشته باشند، آنچه مسلم است كاهش تهويهي ريوي، RE و افزايش اكسيداسيون چربيها، به دنبال تمرينهاي تناوبي كوتاه مدت در مقايسه با تمرينهاي تداومي، بارزتر است (بيلات33، 2001).
به هر حال، وسعت سازگاريهاي استقامتي، پس از تمرين تناوبي هوازي بلند مدت، بيشتر است. اين نوع تمرينها، شامل وهلههاي تكراري 1 تا 7 دقيقه با شدت 100-90 درصد vVO2 max است كه از مؤثرترين برنامههاي تمريني براي بهبود VO2 max و اجراي استقامتي دوندگان گزارش شدهاند. براي مثال، در طول يك نوع از اين تمرينها (ضربان 130 و 2 × 7 دقيقه در vVO2 max ) ، ميزان اكسيژن مصرفي در اولين دقيقه، به 70 درصد VO2 max و در دومين دقيقه به 100 درصد VO2 max ميرسد و سطوح بالاي لاكتات پس از دو دقيقه فعاليت با شدت vVO2 max ، در حقيقت به دليل تخليهي CP و استفاده از ذخيرهي اكسيژن ميوگلوبيني است. بنابراين، برنامهريزي تمرينهاي تناوبي هوازي بلند مدت به همراه جلوگيري از ايجاد اسيدوز، مشكل است (استپتو34، 2001).
2-6. مروري بر تحقيقات پيشين
2-6-1. تحقيقات انجام شده در داخل كشور
بلبلي و همكاران (1388) در پژوهشي به مقايسه تأثير دو روش تمريني هوازي (اينتروال و تداومي) بر فشار خون و وزن مردان چاق پرداختند. به همين منظور، 40 نفر از دبيران منطقه قروه در جزين استان همدان به طور تصادفي انتخاب شدند و در دو گروه 20 نفره تداومي و تناوبي قرار گرفتند.
آزمودنيها در طي 8 هفته تحت فعاليت هوازي به دو شكل تداومي و تناوبي، 3 جلسه در هفته و جلسهاي 20 الي 30 دقيقه قرار گرفتند. فشار خون، وزن و درصد چربي از آزمودنيها قبل از و بعد از تمرين هوازي 8 هفتهاي اندازهگيري شد. براي تجزيه و تحليل و مقايسه دادههاي آماري از (t) همبسته و مستقل استفاده شد. نتايج نشان داد كه فشار خون در هر دو گروه تداومي و تناوبي به طور معنيداري كاهش يافت. وزن و درصد چربي آزمودنيها در هر دو گروه تداومي و تناوبي به طور معنيداري كاهش يافت. تفاوت معنيداري در تأثير دو روش تمريني تداومي و تناوبي بر وزن و درصد چربي آزمودنيها مشاهده شد. تفاوت معنيداري در تأثير دو روش تمريني تداومي و تناوبي بر فشار خون آزمودنيها مشاهده نشد، ولي كاهش فشار خون نيز در گروه تناوبي بيشتر از تداومي بود. به نظر ميرسد تمرين تناوبي با تنوع و مزيتهاي بيشتر و خستگي كمتر ميتواند روش مناسبي براي كاهش وزن و فشار خون در افراد بيتحرك و چاق باشد و بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد (بلبلي، 1388).
اكبر نژاد و همكاران (1390) تحقيقي با عنوان “مقايسه تأثير تمرينات تناوبي و تداومي بر برخي عوامل خطرزاي قلبي ـ عروقي زنان انجام دادند. هدف از پژوهش حاضر بررسي تأثير تمرينات تداومي و تناوبي بر برخي عوامل خطرزاي قلبي ـ عروقي زنان جوان چاق بود. به اين منظور 36 آزمودني چاق غير فعال با شاخص توده بدني بالاي 30 انتخاب و به طور تصادفي به سه گروه 12 نفري (گروه تمرين تناوبي با ميانگين و انحراف استانداردهاي قد، وزن و سن 8/5 + 2/163 سانتيمتر، 8/11 + 8/86 كيلوگرم و 3/1 + 7/20 سال: گروه تمرين تداومي با ميانگين و انحراف استانداردهاي قد، وزن و سن 4/6 + 2/160 سانتيمتر، 5/9 + 8/83 كيلوگرم و 2/2 + 1/22 سال) و گروه كنترل ميانگين و انحراف استانداردهاي قد، وزن و سن 1/7 + 166 سانتيمتر، 5/10 + 6/86 كيلوگرم و 4/2 + 22 سال تقسيم شدند. گروه تمرين تناوبي مسافت 800 متر را به صورت 4 دوي 200 متري با شدت 80 تا 90 درصد ضربان قلب ذخيره و زمان استراحت 1 به 3 و گروه تمرين تداومي هر هفته 400 متر را با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخيره فعاليت خود را به مدت 8 هفته و هفتهاي 3 جلسه آغاز كردند.
(P < 0/05). در نهايت مشخص شد هر دو روش تمرينات سبب تغييرات مثبت در عوامل خطرزاي قلبي ـ عروقي ميشود (اكبر نژاد، 1390).
زيلايي بوري و همكاران (1389) تحقيقي با عنوان "تأثير تمرين هوازي تداومي و تناوبي بر اوج اكسيژن مصرفي، پس از جراحي بايپس عروق كرونر" انجام داده و بيان ميدارند كه طبق تحقيقات، افزايش ظرفيت هوازي، سبب كاهش مرگ حاصل از بيماريهاي قلبي ـ عروقي ميشود. اگر چه مشخص شده است كه تمرينات جسماني به طور بالقوه سبب افزايش اوج اكسيژن مصرفي ميشوند، اما تحقيقات راجعبه مؤثرترين شدت تمرين براي بيماران عروق كرونر، نظير بيماران بايپس قلب اندك است. هدف از اين مطالعه ارزيابي تأثير تمرينات هوازي تناوبي با شدت بالا، در مقايسه با تمرينات تداومي با شدت متوسط، در افزايش اوج اكسيژن مصرفي و پس از اجراي بايپس عروق كرونر ميباشد. در اين تحقيق 18 بيمار به طور تصادفي در يكي از سه گروه شامل: 33 دقيقه تمرين تناوبي با شدت بالا (95-85 درصد اوج ضربان قلب، ميانگين سني 83/47 سال)، 41 دقيقه تمرين تداومي با شدت متوسط (70-50 درصد اوج ضربان قلب، ميانگين سني 50/51 سال) و گروه كنترل (ميانگين سني 83/53 سال) قرار گرفتند. تمرينات 3 روز در هفته به مدت 8 هفته به صورت پيادهروي بر نوار گردان انجام شد. بعد از تمرينات، اوج اكسيژن مصرفي به ميزان 65/22 درصد (002/0 = P) در گروه تناوبي و 55/8 (036/ = P) در گروه تداومي بهبود يافت، تمرين تناوبي با شدت بالا سبب سازگاريهاي معنيدار بيشتري در اوج اكسيژن مصرفي شد (004/0 = P). تمرينات هوازي تناوبي با شدت بالا باعث افزايش اوج اكسيژن مصرفي بيماران، پس از جراحي بايپس عروق كرونر شد. از آنجا كه اوج اكسيژن مصرفي، منعكس كنندهي پيوستار بين سلامتي و بيماري قلبي ـ عروقي و مرگ حاصل از آن است. اطلاعات حاضر ميتواند در طراحي مؤثرترين برنامهي تمريني در بهبود سلامتي بيماران در آينده مفيد واقع شود (زيلايي بوري، 1389).
ساليانه و گائيني (1386) در پژوهش خود به مقايسهي تأثير دو شيوهي تمريني هوازي تناوبي و تداومي بر تغييرات غلظت هورمون اريتروپويتين پرداختند. آزمودنيهاي اين پژوهش 50 دانشجوي مرد با دامنهي سني 19 تا 23 سال بودند. كه به روش تصادفي انتخاب و در دو گروه 25 نفري هوازي تناوبي و تداومي قرار گرفتند، كه هر دو گروه به مدت 8 هفته، هر هفته 5
